شماره ٧٥١: نام گل بردن به پيشت بر زبان آيد گران

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نام گل بردن به پيشت بر زبان آيد گران
دم زدن بى ياد رويت از دهان آيد گران
در ترازوى دل ار سنجم ترا با جان خويش
از لطافت تو سبک آيى و جان آيد گران
ابرويت در سينه ام بنشست و مى لرزم ز بيم
کاين چنين توزى بر آن زيبا کمان آيد گران
گر بميرم از غمت، روزى ندارم غم، جز آنک
بر چنان خاک عزيزان استخوان آيد گران
گر خيالت برد جانم بر زبان نآرم، از آنک
منت کم همتان برميهمان آيد گران
آن گرانى دارم از غمهات با اين لاغرى
سايه او بر زمين و آسمان آيد گران
تنگ نآيد عاشق، ار صد جور از جانان رسد
گر بريزد ابر کى بر ناودان آيد گران؟
گر چه مورى گشتم از خوارى گرانم بر همه
بوالعجب مورى که بر جمله جهان آيد گران
گر چه پند دوستان تلخ است، اى خسرو، نکوست
کز طبيبان کن مکن بر ناتوان آيد گران



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید