شماره ٥٩٢: هر شب به کوى وصل تو دزديده ره کنيم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر شب به کوى وصل تو دزديده ره کنيم
پيش در از طفيل سگان خوابگه کنيم
دزديم هر طرف نظر از بيم مردمان
وانگاه در رخ تو به دزدى نگه کنيم
روزى دو ديده چار نشد، وه که با تو چند
در چار سوى راه تو ديده به ره کنيم؟
شطرنج عشق باز که ما بهر نرد تو
خود را به مات گاه رسانيم و شه کنيم
نخست کن، اى فرشته، خط يار بهر ما
بارى چنين چو نامه خود را سيه کنيم
هان اي، حريف مى خور و مي، زنده ايم ما
ور توبه مردن است، بيا تا گنه کنيم
صوفى و شيم و داد کله چون نمى دهيم
به گر ز پاى تابه مستان کله کنيم
رندان مفلسيم و اگر دسترس بود
خمهاى مى سيل به هر کوى و ره کنيم
گفتى که «پر دهم دو سه گر، خسروا، خورى »
در ماهه مى بيار، مبادا که نه کنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید