شماره ٥٧٩: از دو زلف تو شکن وام کنم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از دو زلف تو شکن وام کنم
وز براى دل خود دام کنم
از پى آنکه به رويت نرسد
چشم بد را به سخن رام کنم
تا تو ننمايى رو، گيرم زلف
تا رخت چاشت کند، شام کند
چشم از زلف سياه تو کشم
گله از محنت ايام کنم
از تو صد جور و جفا مى بينم
با که گويم، به که پيغام کنم؟
دل ندارم که نهم بر دگرى
هم ز زلف تو مگر وام کنم
بوسه خواهيم، وگر تند شوى
خويشتن را عجمى نام کنم
نيست حلواى تو بهر خسرو
چه بدان لب طمع خام کنم!



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید