شماره ٤٧٢: به رخ خاک درت رفتيم و رفتيم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به رخ خاک درت رفتيم و رفتيم
دعاى دولتت گفتيم و رفتيم
ز روى خويش کردى دور ما را
چو گيسويت برآشفتيم و رفتيم
جفاهاى ترا با کس نگفتيم
درون سينه بنهفتيم و رفتيم
چو غنچه بس که پر خون شد دل ما
چو گل ناگاه بشکفتيم و رفتيم
به خود بيرون نمى رفتم از اين در
ولى خود را به در رفتيم و رفتيم
به عهدت خواب خوش هرگز نکرديم
کنون آسوده دل خفتيم و رفتيم
ندارد قوت رفتار خسرو
ميان سيل خون افتيم و رفتيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید