شماره ٤٥٩: ما ترک رضاى دل خودکام گرفتيم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ما ترک رضاى دل خودکام گرفتيم
در زاويه نيستى آرام گرفتيم
بدنامى و آوارگى ما چو ز دل بود
ترک دل آواره بدنام گرفتيم
دل زحمت خود برد ز ما و ز بلا رست
آزاد نشد مرغ کزين دام گرفتيم
تا سوختن عشق ز پروانه بديديم
سوداى همه سوختگان خام گرفتيم
غم خوردن پيدا بد و خون خوردن پنهان
ذوقى که ز خوبان گل اندام گرفتيم
هر کس در پيرى ز د و ما دامن خمار
زين عاشقى عاريت آرام گرفتيم
اى اهل سلامت که ندارى خبر از ما
رو سبحه ترا باد که ما جام گرفتيم
گفتى کم جانى و تنى گيرد درين راه
ما راه تو، اى شيخ، به ناکام گرفتيم
سوداى تو با کام دل از کام برون زد
هرچ از همه خوبان جهان کام گرفتيم
ماييم دعاگوى و ز اقبال رقيبت
کز وى قدرى لذت دشنام گرفتيم
ميکن ز جفا هر چه توانى و مينديش
کان در حق خسرو کرم عام گرفتيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید