شماره ٢٤٢: ز هجر سوخته شد جان من سپند تو باد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز هجر سوخته شد جان من سپند تو باد
دلم هميشه اسير خم کمند تو باد
دريغ باشد جولان تو سنت بر خاک
سواد ديده بساط سم سمند تو باد
چو هندوان که به سوى درخت سجده برند
نماز من به سوى قامت بلند تو باد
جراحت تو که بيدرد ذوق من بشناخت
دواى سينه عشاق دردمند تو باد
اگر چه من به رخت همچو چشم بردوزم
هزار همچو منى سوخته سپند تو باد
دلم که خوان خليلش به چشم درنايد
طفيلى مگسان لب چو قند تو باد
گه از گهى سخن تلخ عيش خسرو را
گذشته بر لب شيرين نوش خند تو باد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید