گر چه خوبان ز مه فزون باشند
پيش آن ماه من زبون باشند
مردمانى که روى او ديدند
تا بباشند سرنگون باشند
گفتمش «بنده ايم » گفت «خموش
تو چه دانى که بنده چون باشند»؟
يار مهمان تست، اى ديده
مردمان را بگو برون باشند
اى دل خون گرفته، عشق مباز
که بتان تشنگان خون باشند
عافيت را به خواب مى جويند
دردمندان که بى سکون باشند
عقل درد سر است، زين معنى
عارفان عاشق جنون باشند
تو برون رو ز سينه ام، کاى جان
يار ياران ز در درون باشند
عشق بازى ز خسرو آموزند
ليلى و مجنون ار کنون باشند