شماره ١٣٢: وفا ز يار جفاکار چون نمى آيد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
وفا ز يار جفاکار چون نمى آيد
جفا ز يار وفادار هم نمى شايد
جفا چه باشد و نام وفا که باز برد؟
به حضرتى که دو عالم به هيچ برنايد
مرا ز جمله جهان صحبت تو مى بايد
ترا ز خدمت من ذره اى نمى بايد
به رغم خاطر من قول دشمنان کردى
چه طالعى ست مرا آه، تا چه پيش آيد؟
منوش مى به حريفان سفله طبع خسيس
که تا به وقت خمارت صداع نفزايد
به آبروى محبت که بى غرض بشنو
که از مصاحب ناجنس هيچ نگشايد
بترس از آه دل من که مبتلاى توام
به سالها دگرت کى چو من به دست آيد
به روز وصل تو دارد خبر، دل شادى
مرا دو ديده شب هجر خون بپالايد
اگر چه خلوت خسرو منور است، ولى
به جز حضور تواش هيچ در نمى بايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید