شماره ١١٢: بهار بى رخ گلرنگ تو، چه کار آيد؟

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بهار بى رخ گلرنگ تو، چه کار آيد؟
مرا يک آمدنت به که ده بهار آيد
اگر دو اسپه دواند به گرد تو نرسد
گل پياده که او بر صبا سوار آيد
خيال روى تو از ديده مى رود بيرون
اگرنه از مژه پايش به نوک خار آيد
مرا چو موى سرت ساخت چشم جادويت
که موى سر ز پى جادويى به کار آيد
هزار کشته به فتراک گيسو آويزان
همى رود چو سوارى که از شکار آيد
غم تو بار گران است، ليک چون از تست
دلم گران نشود، گر هزار بار آيد
تويى مراد دل و کى بود ز آمدنت
مراد خسرو بيچاره در کنار آيد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید