شماره ٧٧٥: سرو را سرکشى از بار ز بى پروايى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
سرو را سرکشى از بار ز بى پروايى است
حاصل دست فشاندن به ثمر رعنايى است
فرد شو فرد ز مردم که فتوحات جهان
يک قلم جمع به زير علم تنهايى است
لازم تير هوايى است جدايى ز هدف
به مقامى نرسد هر که دلش هر جايى است
پيش احمق نه ز عجزست مرا خاموشى
طرف بحث به نادان نشدن دانايى است
لنگر من سبک از شورش طوفان نود
که به اميد خطر کشتى من دريايى است
دل روشن ز غم روى زمين فارغ نيست
زردى چهره خورشيد ز روشن رايى است
هر که صائب دل خود داد به آهو چشمى
گر چه در کوچه و بازار بود صحرايى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید