شماره ٧٦٧: لطف و قهر تو به چشم من غمناک يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
لطف و قهر تو به چشم من غمناک يکى است
نظر مرحمت و حلقه فتراک يکى است
چه گره واکند از خاطر من ابر بهار؟
دانه سوخته و خاطر غمناک يکى است
نسبتى نيست به خورشيد گل روى ترا
اينقدر هست که خوى تو و افلاک يکى است
چون خزان آتش بيداد زند در گلشن
چهره نازک گل با خس و خاشاک يکى است
نشود نشأه مى مختصر از شيشه و جام
فيض جام جم و آيينه ادراک يکى است
رتبه مردم افتاده کجا، خاک کجا
گر چه در مرتبه، افتادگى و خاک يکى است
بيخبر شد ز جهان هر که گرفتار تو شد
فيض زنجير تو و سلسله تاک يکى است
به قبول نظر عشق توان گشت تمام
در همه روى زمين آينه پاک يکى است
سربرآورده ام از قلزم وحدت صائب
سرمه در ديده انصاف من و خاک يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید