شماره ٧٤٥: دل به يک آه سراسر رو مژگان شده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل به يک آه سراسر رو مژگان شده است
مغز اين نافه به يک عطسه پريشان شده است
بيد گل مى کند از پرتو صاحب نظران
سر دار از سر منصور به سامان شده است
جمع چون غنچه به شيرازه محشر نشود
مغز هر کس که ز بوى تو پريشان شده است
دل عاشق چه غم از اشک دمادم دارد؟
کشتى نوح، خراباتى طوفان شده است
گل روى تو که سر پنجه زدى با خورشيد
از خط سبز، چراغ ته دامان شده است
سپر حادثه چرخ بود روى گشاد
زخم کمتر خورد آن پسته که خندان شده است
دل سرگشته ام از شوق شبستان عدم
گردبادى است که مشتاق بيابان شده است
صائب امشب سخن آن لب ميگون مى گفت
مى توان يافت که از توبه پشيمان شده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید