شماره ٦٧٢: خواب و بيدارى آن نرگس مخمور خوش است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خواب و بيدارى آن نرگس مخمور خوش است
اين سرايى است که در بسته و معمور خوش است
نه همين روى زمين از تو شکر مى خندد
کز شکرخند تو در زير زمين مور خوش است
هر کبابى که بود شور، نمى باشد خوش
دل کبابى است که هر چند بود شور خوش است
خاکسارى ز بزرگان جهان زيبنده است
اين سفالى است که در مجلس فغفور خوش است
در نگين خانه نگين جلوه ديگر دارد
بر سر دار فنا مسند منصور خوش است
خون مرده است به چشم تو شب از مرده دلى
ورنه بيداردلان را شب ديجور خوش است
چند در پرده کسى راز خود اظهار کند؟
ارنى گفتن موسى به سر طور خويش است
دوزخ بى هنران صحبت بينايان است
خانه هر چند که تاريک بود عور خوش است
نيست باز آمدن از فکر و خيال تو مرا
با رفيقان موافق سفر دور خوش است
مى زند بر جگر تشنه لبان آب، عقيق
با خيال تو دل صائب مهجور خوش است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید