تلخ شد عشرتم آن لعل شکربار کجاست؟
دلم از کار شد آن غمزه پر کار کجاست؟
خنده از تنگى جا در دهنش غنچه شده است
بوسه را راه سخن پيش لب يار کجاست؟
سفر اول پرواز به دام افتاده است
بلبل ما نشنيده است که گلزار کجاست
مزرع خانه تسبيح بود يک کف دست
زهد را دستگه رشته زنار کجاست؟
ذوق نظاره گل در نگه پنهان است
اى مقيمان چمن، رخنه ديوار کجاست؟
تا به کى در ته ديوار تعلق باشم؟
کوچه خانه بدوشان سبکبار کجاست؟
چشم تا کار کند گرد کسادى فرش است
در بساط سخن امروز خريدار کجاست؟
بر سر موى شکافى است نگاهم صائب
چين زلفى که دهد نافه به تاتار کجاست؟