شماره ٥٩٤: تا غبار خط به گرد عارضش منزل گرفت
تا غبار خط به گرد عارضش منزل گرفت
آسمان آيينه خورشيد را در گل گرفت
اين قدر تدبير در تسخير ما در کار نيست
مرغ نوپرواز ما را مى توان غافل گرفت
پر برون آرد به اندک روزگارى چون خدنگ
هر که را درد طلب پيکان صفت در دل گرفت
دست گستاخى ندارد خار صحراى ادب
ورنه مجنون مى تواند دامن محمل گرفت
سبحه از ريگ روان سازم که دست طاقتم
سوده شد از بس شمار عقده مشکل گرفت
دست بردارد اگر از چشم بندى شرم عشق
مى توان از يک نگه تيغ از کف قاتل گرفت
بى تکلف مى تواند لاف خوددارى زدن
هر که در وقت خرام او عنان دل گرفت
چون شرر رقص طرب در جانفشانى مى کنم
بس که چون صائب ز اوضاع جهانم دل گرفت
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده