شماره ٤٣٧: بادپيمايى مسلسل همچو آب از بهر چيست؟
بادپيمايى مسلسل همچو آب از بهر چيست؟
مى رود عمر سبکرو، اين شتاب از بهر چيست؟
روى گرداندن ز ما اى آفتاب از بهر چيست؟
اينقدر از سايه خود اجتناب از بهر چيست؟
ما اگر شايسته لطف نمايان نيستيم
خشم و ناز و رنجش بيجا، عتاب از بهر چيست؟
قسمت ما از تو چون چشم پر آبى بيش نيست
روى پوشيدن ز ما اى آفتاب از بهر چيست؟
زان لب ميگون به خامى کام دل نتوان گرفت
آه گرم و اشک خونين اى کباب از بهر چيست؟
در تماشا، ديده قربانيان گستاخ نيست
پيش ما حيرانيان چندين حجاب از بهر چيست؟
با رخ گلگون چرا بايد به سير باغ رفت؟
با لب ميگون تمناى شراب از بهر چيست؟
چون نمى آيى به خواب عاشقان از سرکشى
ريختن چندين نمک در چشم خواب از بهر چيست؟
پيش دريا از صدف گوهر سراپا گوش شد
گفتگوى پوچ چندين اى حباب از بهر چيست؟
رشته گوهر شود موجى که واصل شد به بحر
گفتگوى پوچ چندين اى حباب از بهر چيست؟
رشته گوهر شود موجى که واصل شد به بحر
زير تيغ يار اى جان پيچ و تاب از بهر چيست؟
در دل گل ناله بلبل ندارد گر اثر
اشک شبنم، گريه تلخ گلاب از بهر چيست؟
کرده اى گر پاک با مردم حساب خويش را
اينقدر انديشه از روز حساب از بهر چيست؟
چون به ريو و رنگ نتوان از جوانى طرف بست
حيرتى دارم که پيران را خضاب از بهر چيست؟
در بهاران هيچ عاقل توبه از مى مى کند؟
صائب اين انديشه هاى ناصواب از بهر چيست؟
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده