شماره ٣٨١: هر که غافل را نصيحت مى کند ديوانه است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که غافل را نصيحت مى کند ديوانه است
خواب غفلت برده را طبل رحيل افسانه است
نفس خائن زندگى را تلخ بر من کرده است
واى بر آن کس که دزدش در درون خانه است
ماتم و سور جهان با يکدگر آميخته است
صاف و درد اين چمن چون لاله يک پيمانه است
نيست در فکر گلستان بلبل بى درد ما
بس که در کنج قفس مشغول آب و دانه است
تا دهن بازست روزى مى رسد از خواب غيب
عقد دندانها کليد رزق را دندانه است
اختر اقبال بى برگان بلند افتاده است
هر که را شمع و چراغى هست از پروانه است
هر چه غير از نقطه وحدت درين دفتر بود
ديده بالغ نظر را ابجد طفلانه است
حسن نتواند ز فرمان سرکشيدن عشق را
شمع با آن سرکشى زير پر پروانه است
برنيايد زاهد از فکر بهشت و جوى شير
نقل خواب آلودگان شيرينى افسانه است
گوهر ارزنده اى گر هست آب تلخ را
در بساط دلفريبى گريه مستانه است
بلبلان در زير پر سير گلستان مى کنند
برگ عيش غنچه خسبان در درون خانه است
در مقام خويش هر زشتى بود صائب نکو
مى برد چون خال دل تا جغد در ويرانه است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید