شماره ٣٤٣: کوته انديشى که طاعات ريايى کرده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
کوته انديشى که طاعات ريايى کرده است
خويش را محروم از مزد خدايى کرده است
دست خشک آسمان، خورشيد عالمتاب را
کاسه دريوزه شبنم گدايى کرده است
نيست تاب حرف سختم، گر چه سنگ کودکان
استخوان را در تن من موميايى کرده است
با هوسناکى نگردد جمع حسن عاقبت
از هدف قطع نظر تير هوايى کرده است
سينه اش مجمر شده است از تير باران چون هدف
هر که از گردن فرازى خودنمايى کرده است
با گرفتارى قناعت کن که در اين دامگاه
بند ما را سخت، انداز رهايى کرده است
تا چه با عاشق کند آن لب، که جام باده را
بوسه اش خون در جگر از بد ادايى کرده است
گلستان امروز دارد آب و رنگ تازه اى
تا ز رخسار که گل شبنم ربايى کرده است؟
نيستم نوميد از بى دست و پايى تا صدف
قطره ها را گوهر از بى دست و پايى کرده است
همچو بار طرح بر دوشم گرانى مى کند
تا سرم از پاى خم صائب جدايى کرده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید