شماره ٢٩٧: زلف شب عنبر فشان از نکهت گيسوى اوست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
زلف شب عنبر فشان از نکهت گيسوى اوست
عطسه بى اختيار صبحدم از بوى اوست
مى شمارد آسمان را سبزه خوابيده اى
ديده هر کس که محو قامت دلجوى اوست
آن که مى سوزد فروغش خواب را در چشم من
آسمان يک شعله نيلوفرى از روى اوست
بوى پيراهن گريبان چاک مى آيد به مصر
مى توان دانست کز ديوانگان بوى اوست
يک سر ناخن ندارد عقل اينجا اختيار
عقده دل را گشاد از جنبش ابروى اوست
خانه دل را خيال يار مى روبد ز غير
آه دردآلود من آثار رفت و روى اوست
شيوه هاى حسن او صائب نيايد در شمار
دلبرى يک چشمه کار از نرگس جادوى اوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید