شماره ٢٨٧: هر که چون بلبل درين گلشن اسير رنگ و بوست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که چون بلبل درين گلشن اسير رنگ و بوست
از بهار زندگانى بهره او گفتگوست
گر نخواهد ميهمان دل شد آن يار عزيز
آه چندين خانه دل را چرا در رفت و روست؟
با تعلق سجده درگاه حق مقبول نيست
از دو عالم دست شستن اين عبادت را وضوست
لنگر بى تابى عاشق نمى گردد وصال
ماهى بى صبر را هر موج بال جستجوست
در بيابانى که آن آهوى مشکين مى چرد
نقش پاى رهروان چون ناف آهو مشکبوست
گر به ظاهر چشم ما خشک ست چون جام تهى
گريه مستانه ما همچو مينا در گلوست
گر به گل رفته است پاى خم ز مستى باک نيست
سير و دور آسياى جام در دست سبوست
پرده پوشى دامن آلودگان را لازم است
چاک در پيراهن يوسف چه محتاج رفوست؟
مى شود بى برگ صائب زود نخل ميوه دار
سرو از بى حاصلى در چار موسم تازه روست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید