شماره ٢٥٣: حاصل شمشير برق از کشت ما خون خوردن است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
حاصل شمشير برق از کشت ما خون خوردن است
باد دستى خرمن ما را دعاى جوشن است
وقت ما از رخنه سهلى پريشان مى شود
جنت در بسته ما خانه بى روزن است
دست شستن از حيات عاريت در زندگى
قطره خود را به درياى بقا پيوستن است
نور مى گردد غذا در جسم پاک قانعان
خانه زنبور از شهد مصفا روشن است
جاهلان را پرده پوشى نيست بهتر از سکوت
پاى خواب آلود بيدارست تا در دامن است
رزق برق است آنچه مى دارى دريغ از خوشه چين
خرمنى کز باد دستى جمع گردد خرمن است
دل درون سينه من همچو پيکان در بدن
مى نمايد ساکن، اما روز و شب در رفتن است
بهر عبرت چشم صائب مى گشايم گاه گاه
ورنه باغ دلگشاى من نظر پوشيدن است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید