شماره ٢٣٠: خانه تن را به جان آباد کردن مشکل است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خانه تن را به جان آباد کردن مشکل است
بر سر ريگ روان بنياد کردن مشکل است
بيستون پهلو تهى از تيشه فرهاد کرد
پنجه در سر پنجه فولاد کردن مشکل است
دل سيه ناگشته در احياى او تعجيل کن
ورنه خون مرده را ايجاد کردن مشکل است
چون به پاى خود برون آيم من از زندان عشق؟
زين دبستان طفل را آزاد کردن مشکل است
نيست ممکن باده گلگون به حال آرد مرا
خانه خود را به سيل آباد کردن مشکل است
بى خموشى نيست ممکن دل زبان آور شود
شمع روشن در گذار باد کردن مشکل است
آه کز نازک مزاجى پيش آن بيدادگر
بستن لب مشکل و فرياد کردن مشکل است
اى ستمگر دست از اصلاح خط کوتاه کن
خامه داخل در خط استاد کردن مشکل است
اى که گويى در حريم کعبه ما را ياد کن
در حريم وصل خود را ياد کردن مشکل است
نيست آسان بر هواى نفس خود غالب شدن
چون سليمان تختگاه از باد کردن مشکل است
مى توانم خاک نوميدى به چشم دام زد
خون ز وحشت در دل صياد کردن مشکل است
مى توانم خاک نوميدى به چشم دام زد
خون ز وحشت در دل صياد کردن مشکل است
گر نپردازد به حال سينه درد و داغ عشق
صائب اين ويرانه را آباد کردن مشکل است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید