شماره ٢١١: شهپر پروانه ما را جلا در آتش است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شهپر پروانه ما را جلا در آتش است
صيقل آيينه تاريک ما در آتش است
گرم رفتاران نمى بينند زير پاى خويش
گر به آب خضر افتد راه ما در آتش است
عارفان از قهر بيش از لطف مى يابند فيض
بر خليل الله باغ دلگشا در آتش است
واى بر من کز فروغ گوهر يکتاى او
نعل هر موجى درين دريا جدا در آتش است
خون گرم ما شهيدان را چسان پامال ساخت؟
پاى سيمينى که از رنگ حنا در آتش است
شد نهان از ديده ها تا گوشه ابرو نمود
نعل ماه نو نمى دانم کجا در آتش است
برنيايد خارخار از طينت ماهى به فلس
غوطه گر در زر زند، حرص گدا در آتش است
آتش و پنبه است با هم صحبت آهن دلان
نعل تيغ کج ازان گلگون قبا در آتش است
بس که از خوبى گلوسوزست سر تا پاى او
دل ز حيران نمى داند کجا در آتش است
آرزوها در کهنسالى دو بالا مى شود
نعل حرص پير از قد دو تا در آتش است
مى پرد چشم سبک مغزان پى دنياى پوچ
از براى برگ کاهى کهربا در آتش است
شوق، صائب مى شود افتادگان را بال و پر
در بيابان طلب هر نقش پا در آتش است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید