شماره ١٩١: هر نفس دولت طلبکار مقام ديگرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر نفس دولت طلبکار مقام ديگرست
اين هماى خوش نشين هر دم به بام ديگرست
افسر دولت شکوهى دارد، اما در نظر
خاک بر سر کردگان را احتشام ديگرست
حاجيان کعبه گل محترم باشند، ليک
گرد دل گرديدگان را احترام ديگرست
حسن ماه آسمانى قابل خميازه نيست
هاله ما در خم ماه تمام ديگرست
گر چه از رفتار جان مى بخشد آب زندگى
آب تيغ يار را در دل خرام ديگرست
در شراب عالم امکان، دوام نشأه نيست
مستى چشم و لب ساقى ز جام ديگرست
باده بى پشت، از سر زود بيرون مى رود
بوسه لبهاى نوخط را قوام ديگرست
گرد عصيان زود مى گردد به آب تيغ پاک
از گناه ما گذشتن، انتقام ديگرست
نيست سامان تماشا دل به غارت داده را
ورنه در هر حلقه آن زلف دام ديگرست
با شب و روز جهان سفله ما را کار نيست
کز رخ و زلف تو ما را صبح و شام ديگرست
هر نسيمى کز سواد زلف جانان مى رسد
جان دورافتاده ما را پيام ديگرست
گر چه خسرو در غزل شيرين زبان افتاده است
کلک صائب طوطى شيرين کلام ديگرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید