شماره ٩٢: نه حبابم که شود زود ز جان سير در آب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نه حبابم که شود زود ز جان سير در آب
جوهرم، ريشه من هست ز شمشير در آب
تيغ بيداد تو هم سير ز خون مى گردد
مى شود ماهى لب تشنه اگر سير در آب
در مذاق من سودازده، از سوختگى
سخن سرد کند کار طباشير در آب
شربت وصل علاج دل بى تاب نکرد
ماهيان را نکشد موج به زنجير در آب
پا ز سر کن که به دامن گهر آرد بيرون
رفت هر کس که چو غواص سرازير در آب
داروى بيهشى باده کشان پر گويى است
نشود ماهى خاموش نفس گير در آب
در مى ناب اگر غوطه زند زاهد خشک
نشود تازه و تر چون گل تصوير در آب
وصل دريا نشود باعث آرامش موج
نرود پيچ و خم از جوهر شمشير در آب
بى زبانى سپر تير حوادث نشود
ماهى از خار بود ترکش پر تير در آب
نشود تشنگى حرص کم از آب گهر
اين نهنگى است که هرگز نشود سير در آب
چون شد از مهلت ايام روان تيره مرا؟
نيست استادن اگر باعث تغيير در آب
رشته سبحه ز تردامنيم شد زنار
مو شود مار، توقف چو کند دير در آب
دست خود را چو صدف کاسه دريوزه نکرد
خشک شد پنجه مرجان به چه تقصير در آب
چه خيال است در آن زلف دل آسوده شود؟
تا بود شانه آن زلف گرهگير در آب
نظر بى جگران است ز دريا به کنار
خار و خس را نتوان بست به زنجير در آب
نتوان راست نفس با دل پر خون کردن
که گران سير بود بال و پر تير در آب
غوطه در مى زدن از باده مرا سير نکرد
ماهى از آب محال است شود سير در آب
آه را نيست اثر در دل آن سرو روان
مى کند پيچ و خم موج چه تأثير در آب
گر شود واصل بحر اشک غبارآلودم
ريشه موج شود زود زمين گير در آب
بارها ديده ام از موج، سرانجام حباب
چه دل خويش کنم جمع به تدبير در آب؟
از غم پاى به گل رفته سرو آزادست
کشتى هر که نگشته است زمين گير در آب
حيف و صد حيف که از کوتهى باد مراد
شد چو کف، کشتى انديشه ما پير در آب
بودم از دور به نظاره خشکى قانع
گريه شمع مرا راند به تزوير در آب
عمر را باز ندارد ز روانى افسوس
مى کند پيچ و خم موج چه تأثير در آب
مى زند آب بر آتش، نفس گرم مرا
مى کند ناصح بى درد طباشير در آب
لنگر جسم، روان را ز سفر مانع نيست
نقش قايم نکند پاى به تدبير در آب
چند در بحر پرآشوب جهان همچو حباب
نقد انفاس کنى صرف به تعمير در آب؟
حجت ناطق واصل شدگان خاموشى است
نتوان کرد نفس راست به تدبير در آب
بر سبک مغز، خموشى است گران در مستى
که نفس را نتوان داشت به زنجير در آب
نفس بيهده بر خاطر روشن بارست
مى کند باد به جز موج چه تصوير در آب؟
سيرى از خون نبود سخت دلان را صائب
نرود تشنه لبى از دم شمشير در آب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید