شماره ٢٤١: چون سايه بسکه کلفت غفلت سرشت ماست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چون سايه بسکه کلفت غفلت سرشت ماست
بخت سياه نامه اعمال زشت ماست
گردون بفکر آفت ما کم فتاده است
مانند خم هميشه سر ما و خشت ماست
چون غنچه در کمين بهارى نشسته ايم
چاکى اگر دمد زگريبان بهشت ماست
در سينه دل بضبط نفس آب کرده ايم
ناقوس از ستمزده هاى کنشت ماست
سوداى طره ات زسرما نمى رود
چون شعله دود دل رقم سرنوشت ماست
تهمت مبند بيهده بر دوش وهم غير
خار و گل بساط جهان خوب و زشت ماست
اشکى زالفت مژه دل برگرفته ايم
هر دانه ئى که ريشه ندارد زکشت ماست
پوشيده نيست جوهر نظاره مشربان
آئينه لختى از دل حيرت سرشت ماست
(بيدل) بناى ريخته درد الفتيم
گرد جفا و داغ الم خاک و خشت ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید