شماره ٣٢٧: گر چه صاحب نظرانند تماشايى شمع

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
گر چه صاحب نظرانند تماشايى شمع
بهر پروانه بود انجمن آرايى شمع
هيچ جا تا دل پروانه نگيرد آرام
هر شرارى که جهد از دل شيدايى شمع
هرچند در خاطر پروانه عاشق مصور گردد
مى توان ديد در آيينه بينايى شمع
جوهر عشق ز پيشانى عاشق گوياست
نشود سوختگى سرمه گويايى شمع
عشق روزى که قرار از دل پروانه ربود
رعشه افتاد به سرپنچه گيرايى شمع
دل چو روشن شود از عشق ،زبان کند شود
تا دم صبح بود جلوه رعنايى شمع
خط به آن چهره روشن چه تواند کردن؟
شب تاريک بود سرمه بينايى شمع
عشق درپرده ناموس نهفتم، غافل
که ز فانوس بود جامه رسوايى شمع
يارب اين بزم چه بزم است که از گريه وآه
غم پروانه ندارد سر سودايى شمع
تادرين انجمن از سوختنى هست نشان
پابه دامن نکشد جلوه هر جايى شمع
کثرت خلق به توحيد چه نقصان دارد؟
چه خلل مى رسد از رشته به يکتايى شمع؟
مى کند گريه و همدرد ندارد،صائب
جاى رحم است درين بزم به تنهايى شمع



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید