روشناس اهل مشرب چون در ميخانه باش
آشناتر با مى از خط لب پيمانه باش
ديده بانى رابه بلبل داد آخر باغبان
چشم بدبينى ببند و چشم صاحب خانه باش
در غبار خط نهان شد خال، رحمى پيش گير
دام را در خاک چون کردى به فکر دانه باش
صائب امشب نوبت افسانه مژگان اوست
چشم اگر دارى به فکر گريه مستانه باش