شماره ٧٨٢: رخت ما را به سراپرده ميخانه بريد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
رخت ما را به سراپرده ميخانه بريد
آلت مجلس ما جمله به ساقى سپريد
ما چو غنچه به هوا جامه خود چاک زديم
بعد از اين خرقه ما را به ملامت ندريد
عيب ما را نکنيد ار شده ايم عاشق او
نور چشم است ببينيد که صاحب نظريد
گر ز ما از سر مستى سخنى گوش کنيد
از سر لطف و کرم از سرآن درگذريد
هر کجا نقش خيالى که ببندد ديده
معنى خوب در آن صورت زيبا نگريد
ميل ميخانه نداريد ندانيم چرا
مگر از ذوق مى و مستى ما بيخبريد
بنده سيد رندان خرابات شويد
که به نزديک سلاطين جهان معتبريد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید