شماره ٧٧٦: عين او در عين اعيان شد پديد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عين او در عين اعيان شد پديد
آنچنان پنهان چنين پيدا که ديد
آفتاب است او و عالم سايه بان
چتر شاهى بر سر عالم کشيد
جامى از مى پر زمى بستان به نوش
اين سخن از ما به جان بايد شنيد
در هواى يوسف گل پيرهن
همچو غنچه جامه را بايد دريد
لطف او آئينه گيتى نما
از براى حضرت خود آفريد
ما حباب و عين ما آب حيات
نوش کن جامى به گو هل من مزيد
سيد ما از جمال بر کمال
مى نمايد هر زمان حسنى جديد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید