چشم ما روشن به نور او بود
هرچه مى بينم از آن نيکو بود
آينه يک رو نمايد در نظر
هر که او با آينه يک رو بود
غير او چون نيست در دار وجود
چشم ما بر روى غيرى چو بود
رشته يکتو چرا بينى دو تو
نيک بنگر رشته خود يکتو بود
عالمى از جود او دارد وجود
ما کجا باشيم اگر نه او بود
عاشق مستيم در کوى مغان
عقل کل در بزم ما انجو بود
سيد ما در همه عالم يکى است
بلکه خود مجموع عالم او بود