شماره ٥٨٧: سنبل زلف او پريشان شد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سنبل زلف او پريشان شد
حال جمعى نکو پريشان شد
باد با زلف او دمى دم زد
زلف او هم به رو پريشان شد
جمع بوديم از پريشانى
جمع ما مو به مو پريشان شد
گفت و گو در ميان ما آمد
قصه از گفت و گو پريشان شد
آنچنان جمع و اين چنين جمعى
من ندانم که چون پريشان شد
زلف او مجمع دل ما بود
گرچه از ما و تو پريشان شد
نعمت الله به عشق زلف نگار
آمد و مو به مو پريشان شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید