شماره ٥٧٧: عين دريائيم و ما را موج دريا مى کشد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عين دريائيم و ما را موج دريا مى کشد
اين دل دريا دل ما سوى مأوا مى کشد
مشکل دل چونکه حلواى لبش حل مى کند
دور نبود خاطر ما گر به حلوا مى کشد
دست ما و دامن او آب چشم و خاک ره
گرچه سرو قامت او دامن از ما مى کشد
جذبه او مى کشد ما را به ميخانه مدام
ما روان خوش مى رويم آنجا که ما را مى کشد
يکسر موئى سخن از زلف او گفتم ولى
شد پريشان خاطرم هم سر به سودا مى کشد
مى کشد نقش خيال و مى نمايد در نظر
هر که مى بيند چو ما بيند که زيبا مى کشد
نعمت الله را مدام از وى عطائى مى رسد
کار سيد لاجرم هر لحظه بالا مى کشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید