بجز ميخانه جاى مانباشد
هوائى چون هواى ما نباشد
بيا دردى دردش نوش ميکن
که خوش تر زين دواى ما نباشد
نيابد پادشاهى در ولايت
اگر سلطان گداى ما نباشد
بقاى جاودان داريم از عشق
غم ما از فناى ما نباشد
به صدق دل به جانان جان سپرديم
به غير او جزاى ما نباشد
خداى هر دو عالم جز يکى نيست
يکى ديگر خداى ما نباشد
بجز انعام عام نعمت الله
نواى بى نواى ما نباشد