شماره ٥٦٢: بکام ما بود عالم اگر او يار ما باشد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بکام ما بود عالم اگر او يار ما باشد
چنين دولت نمى دانم درين عالم که را باشد
در خلوتسراى او بهشت جاودان ماست
چه خوش ذوقى که رندان را درين خلوتسرا باشد
خرابات است و ما سرمست و ساقى جام مى بر دست
ز مى توبه درين حالت به نزد ما خطا باشد
بياور دردى دردش بدست دردمندان ده
که درد درد او ما را به از صاف دوا باشد
به تيغ عشق اگر کشته شوى چون ما غنيمت دان
که جانت زنده جاويد و جانان خونبها باشد
ز نور آفتاب او همه عالم منور شد
نمى بينم يکى ذره که بى نور خدا باشد
به جان سيد عالم که بنده بنده جانيست
از آن هر شه که مى بينى گداى اين گدا باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید