شماره ٥٤١: مست هشيار و مست نشناسد
غزلستان ::
شاه نعمتالله ولی ::
غزليات - بخش اول
مست هشيار و مست نشناسد
آستين را ز دست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسد
بر در مى فروش چون بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق مى پرست نشناسد
از ازل تا ابد بود فارغ
او بلى از الست نشناسد
آسمان و زمين کجا داند
چونکه بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غير آن يک که هست نشناسد
نظرات نوشته شده