شماره ٤٣٢: يار ما رفت و گوئيا جان رفت

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
يار ما رفت و گوئيا جان رفت
جان چه قدرش بود که جانان رفت
عمر ما بود رفت چتوان کرد
در پى عمر رفته نتوان رفت
هرکه با ما نشد دمى همدم
دم آخر که شد پريشان رفت
رند مستى ز بزم ما کم شد
گوئيا در پى حريفان رفت
بود حلال مشکلات همه
لاجرم چون به رفت آسان رفت
نورچشم است ودر نظر پيداست
گرچه ازچشم خلق پنهان رفت
نعمت الله جان به جانان داد
عاشقانه به بزم سلطان رفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید