شماره ٤١٤: علم ما درکتاب نتوان يافت

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
علم ما درکتاب نتوان يافت
سرآب از سراب نتوان يافت
در خيالش بخواب رفتى باز
وصل او را به خواب نتوان يافت
رند هرگز به خانقه نرود
درچنان جا شراب نتوان يافت
همه عالم چو ذره او خورشيد
ذره بى آفتاب نتوان يافت
اين چنين دلبرى که ما داريم
در جهان بى حجاب نتوان يافت
سخن ما روان چو آب حيات
اين سخن را جواب نتوان يافت
در خرابات همچو سيد ما
رند مست خراب نتوان يافت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید