شماره ٤٠٠: هرکه را درد نيست درمان نيست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هرکه را درد نيست درمان نيست
هرکه را کفر نيست ايمان نيست
بت پندار هرکه او نشکست
نزد ما بنده مسلمان نيست
هرکه او جان فداى عشق نکرد
مرده مى دان که در تنش جان نيست
در محيطى که ما در آن غرقيم
هيچ پايان مجو که پايان نيست
سرموئى نيابد از زلفش
هرکه سرگشته و پريشان نيست
کنج دل گنج خانه عشق است
گنج اگر در وى است ويران نيست
در خرابات همچو سيد ما
رند مستى ميان رندان نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید