قطره و دريا به نزد ما يکيست
گر نظر بر آب دارى بى شکيست
موج و بحر وقطره از روى ظهور
گر تميزش مى کنى هم نيککيست
زيد و عمرو و بکر و خالد هر چهار
چار باشد نزد ما انسان يکيست
عقل اگر گويد خلاف اين سخن
قول او مشنو که ابله مرد کيست
هفت دريا با محيط عشق ما
جرعه اى آب است وآنهم اندکيست
پادشاهى باشد وچندين سپاه
خود يکى باشد سپاه اولکيست
مظهر بنده يکى سيد بود
آن يکى درويش و آن جانى به کيست