شماره ٣٩٣: هرکه را عشق نيست آنش نيست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
هرکه را عشق نيست آنش نيست
مرده اى مى شمر که جانش نيست
لذت از عمر خود کجا يابد
عاقل ار ذوق عاشقانش نيست
غرق درياى عشق او مائيم
لاجرم بحر ما کرانش نيست
اى که پرسى نشان ما از ما
غير نامى دگر نشانش نيست
درميان وکنار مى جوئى
جز خيالى از آن ميانش نيست
جام مى را بگير و نوشش کن
کاين معانى جز آن بيانش نيست
نعمت الله هرکه مايه اوست
سود دارد ولى زيانش نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید