شماره ٣٨٩: دل ندارد هرکه او را درد نيست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دل ندارد هرکه او را درد نيست
وانکه خود دردى ندارد مرد نيست
نزد بى دردان مگو زنهار درد
دشمن است آن دوست کو همدرد نيست
با لب و رخسار و چشم مست يار
حاجت جام و شراب و ورد نيست
در هواى آفتاب روى او
دربه در گشتيم واز وى گرد نيست
درد بى درمان ما را از يقين
همچو سيد ديگرى درخورد نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید