شماره ٣٦١: چشم ما روشن به نور روى اوست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چشم ما روشن به نور روى اوست
لاجرم من دوست مى بينم به دوست
ديده اى کو نور او بيند به او
بد نبيند هرچه مى بيند نکوست
جام و مى آب و حباب است اى پسر
اين کسى داند که او را آبروست
گر هزار آئينه آيد در نظر
در همه آئينه ها چشمم بر اوست
اصل و فرع ما وتو هر دو يکيست
تا نپندارى که اين رشته دو توست
عشق سرمست است و دائم در حضور
عقل مخمور است از آن در گفتگوست
نعمت الله خرقه مى شويد به مى
پاک شويد کار او اين شست و شوست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید