شماره ٣٢٧: با محيط عشق او دنيا بر ما شبنمى است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
با محيط عشق او دنيا بر ما شبنمى است
چشمه آبى چه باشد هفت دريا شبنمى است
موج و دريا و حباب وجو به عين ما نگر
تا روان بينى درآن دريا که آنها شبنمى است
عارف دريا دلى گر دم ز دريا مى زند
هست درياى خوشى اما از آنجا شبنمى است
ژاله اى بر عارض لاله نشيند در نظر
گرچه سيرآب است اما جان ما را شبنمى است
اى که مى گوئى که آب روى دريا ديده ام
آب رو دارى ولى در ديده ما شبنمى است
چيست عالم شبنمى از بحر بى پايان ما
آب رو از ما برد گر قطره اى يا شبنمى است
چشم ما بحر محيطى در نظر دارد مدام
غير اين درياى ما در چشم بينا شبنمى است
نعمت الله خوش در اين درياى بى پايان فتاد
در چنين دريا چه باشد قطره اى يا شبنمى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید