شماره ٢٣١: درد دل درمان جان عاشق است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
درد دل درمان جان عاشق است
عشق دلبر جان جان عاشق است
بى سر و سامان شدم در عاشقى
بى سرى سامان جان عاشق است
مقدم خيل خيالش هر شبى
تابه روز مهمان جان عاشق است
دولت وصلش بهر دل کى رسد
اين سعادت آن جان عاشق است
پادشاه عقل دورانديش ما
بنده فرمان جان عاشق است
کاسه خورشيد و قرص ماه عشق
روز و شب بر خوان جان عاشق است
نقش بند معنى جان وجهان
صورت ايوان جان عاشق است
جان سيد از ميان جان ودل
عاشق جانان جان عاشق است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید