شماره ٢٠٧: عاشقان حضرت او را نيازى ديگر است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عاشقان حضرت او را نيازى ديگر است
عشق او را آتش و سوز وگدازى ديگر است
ترک سرمست است عشقش دل بغارت مى برد
در سواد دل هميشه ترکتازى ديگر است
مى نوازد مطرب عشاق ساز ما به ذوق
جان فداى ساز اوکاين ساز سازى ديگر است
عشقبازى نيست بازى کار شهبازان بود
عشق اگر بازى بيا کاين شاهبازى ديگر است
رو بهر جانب که آرم قبله من روى اوست
ابرويش محراب مى سازم نمازى ديگر است
بى نوايان را به لطف خود نوازش مى کند
ساقى سرمست ما عاشق نوازى ديگر است
محرم رازيم و دايم در حرم با سيديم
راز مى گوئيم و اين اسرار رازى ديگر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید