اين شيشه ما پر از گلاب است
گفتيم گلاب خود گل آب است
آب است و حباب اين من وجام
آبش مى و جام ما حباب است
نقشى که خيال غير بندد
آن نقش خيال عين خواب است
چشمى که نديد نور رويش
بينا نبود که در حجاب است
هرماه که رو به تو نمايد
نيکو بنگر که آفتاب است
ساقى قدحى به عاشقان ده
اين خير که مى کنى ثواب است
سيد مست است در خرابات
او را چه غم ار جهان خراب است