شماره ١٦٠: عاشق رندى که او هم درد ماست

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عاشق رندى که او هم درد ماست
جام درد درد ما او را دواست
هرکه او از خويش بيگانه بود
گو بيا اينجا که با ما آشناست
ساقى مستيم و جام مى به دست
مى پرست رند سرمستى کجاست
موج بحر ماست درياى محيط
حوض کوثر جرعه اى ازجام ماست
ناله نى بشنو اى جان عزيز
بينوايان را نواى نى نواست
در خرابات فنا دارم مقام
خوش مقامى اين سر دار بقاست
عاشقان درعشق اگر کشته شوند
نعمت الله کشتگان را خونبهاست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید