شماره ١٠٦: چون برآمد از دل جام آفتاب

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چون برآمد از دل جام آفتاب
نزد ما هر دو يکى شد برف و آب
جام مى بر دست و مى گردم به ذوق
در خرابات مغان مست و خراب
کس نبيند از هزاران زهد و علم
آنچه من ديدم ز يک جرعه شراب
لوح محفوظ است ما را در نظر
خود که دارد اين چنين ام الکتاب
اصل گل آب است و فرع آب گل
اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب
چون نيم هشيار بگذر از سرم
چون ندارم عقل بگذار احتساب
باده مى نوشم مدام از جام عشق
در حضور سيد خود بى حساب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید