ديده ام مهر منير مه نقاب
ذره اى از نور رويش آفتاب
جامى از مى پر ز مى داريم ما
نوش کن جام شرابى از شراب
ما در اين دريا به هر سو مى رويم
ساغرى داريم پر آب از حباب
موج و دريا و حباب و قطره ايم
چار اسم ويک حقيقت عين آب
چشم ما روشن به نور روى اوست
لاجرم ديديم رويش بى حجاب
هردمى نقش خيالى مى کشد
گه به بيدارى بود گاهى به خواب
نعمت الله يافتم از لطف او
بى خطا والله اعلم بالصواب